حدود یک ماه دیگه، GDPR که مخفف قوانین عمومی حفاظت اطلاعات هست در اروپا به اجرا در میاد. امروز حدود سه ساعتی رو با جمعی از استارتاپهای خوب اتریش گذروندم تا مطمئن بشیم چیزی از قلم نیفتاده و رفتار شرکتها در برابر نگهداری و حفاظت اطلاعات شخصی کاربران مطابق با قانون هست. نکته ای که برای من جالب بود تفاوت دیدگاه من با بقیه ی جمع بود که تقریبا نیمه های جلسه متوجهش شدم. برای من الویت اول این بود که کسی از شرکت ما برای نقض این قوانین شکایت نکنه و خلاصه کسی دنبال این نباشه که پول قلمبه ای از شرکت ما بیرون بکشه به بهانه ی نقض قوانین حفاظت اطلاعات شخصی.
کمی که گذشت متوجه شدم که دغدغه ی اصلی بقیه ی حاضرین جلسه (همه اتریشی بودند و تنها من بینشون خارجی حساب میشدم) اینه که خیال مشتری ها راحت باشه که داده ای ازشون در سرورها بدون خواستشون نمیمونه و یک مدلی رفتار میکردند که آدم احساس میکرد انگاری وکلای مشتریان این سیستم ها اومدند و دارند بحث و تصمیم گیری میکنن. برای من که بیشتر جوابهای در ذهنم به سوال افراد حاضر در جلسه این بود که «اون رو که کسی نمیفهمه»، خیلی عجیب و جالب بود این مدل فکر!
برای نمونه برای دوستانی که بیشتر پیش زمینه ی فنی دارند میگم که یکی از موضوعات بحث این بود که باید در سیستم ها امکانی وجود داشته باشه که کاربر بتونه تمام اطلاعات شخصیش رو نه تنها از روی سیستم پاک کنه، بلکه از روی تمام شرکت های پارتنری که به نوعی اطلاعاتی از کاربر دارند (مثل گوگل آنالتیکس) هم پاک بشه این اطلاعات. حالا سوال و مساله ای که خیلی ها با اون مواجه بودند این بود که نسخه های پشتیبانی که از دیتابیس گرفته میشه رو چطور از داخلشون این اطلاعات رو پاک کنند!!! چیزی که برای من خنده دار بود. یا اینکه در فایلهای لاگ سیستم که قرن ها میمونه و کسی اونها رو نمیخونه چطور اطلاعات کاربری که تقاضای پاک کردن اطلاعات داده رو از بین ببرند.
خلاصه اینکه فهمیدم کار ما از ریشه مشکل داره! مساله فقط قانون و پایبندی به قانون نیست. مساله اینه که برای ما از بچگی جا نیفتاده که همدیگه رو دوست داشته باشیم. برای هم ارزش قائل شیم. واقعا بفهمیم که جامعه یعنی خود ما با هم. شاید الان شما مشتری کسب و کار من بشی، ولی باید بدونم که در این دنیا بالاخره منم مشتری یکی هستم که اونم مشتری کس دیگه ایه و آخرش بالاخره یه نفر تو این زنجیره مشتری شماست! هر کاری که من با شما به عنوان مشتری انجام بدم، در نهایت با منم همون رفتار میشه.